سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  ۩ طلبه ی جوان ۩ - ۩ تاظهور ۩
با خاموش بودن بسیار ، وقار پدیدار شود و با دادن داد دوستان فراوان گردند و با بخشش بزرگى قدر آشکار گردد و با فروتنى نعمت تمام و پایدار ، و با تحمل رنجها سرورى به دست آید و به عدالت کردن دشمن از پا در آید . و با بردبارى برابر بى خرد ، یاران بسیار یابد . [نهج البلاغه]
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

کل بازدیدها
172461
بازدیدهای امروز
8
بازدیدهای دیروز
8
درباره خودم
۩ طلبه ی جوان ۩ - ۩ تاظهور ۩
۩ طلبه ی جوان ۩
یک طلبه،که طلبه بودنش رو خیلی دوست داره و بهش افتخار می کنه.امام زمانش رو هم دوست داره گر چه تا حالا نتونسته از خودش راضی نگرش داره...اما سعی می کنه، البته با دعای خیر شما. شعارم در زندگی اینه «خواستن توانستن است.» التماس دعا.
لوگوی وبلاگ
۩ طلبه ی جوان ۩ - ۩ تاظهور ۩
آرشیو مطالب
حرف دل
شبهات
تازه ها
خاطره
اخبار
دانلود
داستان
شعرهای خادمة المهدی
حدیث
پاییز 1385
پیوندهای روزانه

در گذشت آیت الله یثربی! [108]
۞ متن کامل قرآن مجید [266]
خبر گزاری رسا نیوز [197]
۩ باحاج آقـــا ۩ [165]
[آرشیو(4)]

لحظه ی ارتباط با خدا
لینک دوستان

ضد وهابیت
از نـــور
سـایت پـیامبــر اعــظـم (ص)
سایـت صلوات(ختم صلوات)
بانک عکس دفاع مقـدس
مسجد مقدس جمکران
جهان اندیشه خداست
سایت احـمدی نـژاد
تخریبچی دوران
لینک باکس نور
طلبه امروزی
بیقرارظهور
ایــران 22
گل دختر
کشکول
لاهـــوت
تاریخ قرآن
علوم قرآنی
سایت سلـدوز
زیارت عشق
کشکول جــــوانی
فاطمه یاس علـــی
در محضر قرآن و عترت
دین اسلام و سوالات جدید
دلتنگی های یک طلبه
جهنم مطلوب
طلبه علوم دینی
آرامش در قــرآن

لوگوی دوستان





جستجو در وبلاگ
 :جستجو
وقت طلاست قدر آن را بدان
نوای وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
va3ki2akonam آیدی من
تا ظهور
1majnon.parsiblog.com

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن ظریفترین ساخته‌های بشر سه شنبه 85 شهریور 21  ساعت 7:20 عصر

عکس هایی بی نظیر از ریز ترین ساخته های دست بشر،اگه نبینی از دستت رفته!؟

خودم از این عکس ها خوشم اومد گفتم شما هم ببینید بد نیست. موفق باشد.

نقل از خبر گزاری آفتاب

آفتاب: تکنولوژی نانو دیگر نه فقط در «های‌تک» که حتی در تفریح و عروسک بازی کودکان نیز دامان خود را گسترده کرده است. حدود یک دهه از عصر ریزپردازنده‌ها و میکرو ارگانایزرها گذشته است. اکنون وسوسه بشر به هنرنمایی در عرصه میکروسکوپیک به عروسک‌ها و ماکت‌ها کشیده شده و خودنمایی می‌کند...

برای دیدن ادامه عکس ها اینجا کلیک کنید.

 


 اخبار نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن جایزه رو از دست ندی! دوشنبه 85 شهریور 13  ساعت 1:42 صبح

امروز داشتم کتاب کیمیای محبت رو که در احوالات شیخ رجب علی خیاط ( رضی الله عنه)(عارفی بزرگ و مردی به تمام معنا خود ساخته) نوشته شده است رو مطالعه می کردم یه داستان همون اوایل کتاب بود که نظرم رو خیلی جلب کرد، گفتم بد نیست شما هم بخونید. خواستم ازش نتیجه گیر ی کنم گفتم بزارم به عهده شما دوستان هم کمی فکر می کنید هم اینکه از این جایزه ما که ناقابل هم هست اما بدردتون می خوره بر خوردار می شید. البته این جایزه بیشتر برا کسانیه که اهل آپلود هستن .

جایزه: 100 مگابایت فضای آپلود در پرشین گیگ.

برداشت های خود از داستان رو در بخش نظرات بنویسید به بهترین برداشت این جایزه اعطاء خواهد شد.

تذکر : ایمیل خود را در بخش نظرات درست وارد کنید چون جایزه به ایمیل شما فرستاده می شود.

 و اما داستان:

ادامه مطلب...

 داستان نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن بیا برگرد جمعه 85 شهریور 10  ساعت 11:41 عصر

بــــــیا بـــــر گـــــرد

من و یک بیستون غم ،من و  هفت خان نه هشت خان رستم

چه پر در است خاک سرد و خاموش وجودت !

نخواهی یا نمی بینی که می خشکد نهال آرزویت

مجال زنده ماندن نیست در این گرداب

در این رستنگه دیرین گل های اقاقی

میان زادگه نیلوفر آبی احساس

چه پر موج است دریا !

چه خاموش است بغض ابر مرده !

دلم تنگ است. چرا ای ابر نمی گریی؟ چرا باران نمی باری؟

چه تاریک و چه ناپیداست کوچه !     بیا برگرد...

خدایا راه چاره کو؟  که دستم را بگیرد تا که برگردم؟

که پاسخ گوید این آوای خاموش؟

که می بیند دلم را که می گردد با مردن هم آغوش؟

دلم چون بید می لرزد   خدایا من چه می بینم؟

میان خاک تیره   گِلی روشن    که گویی رد پای عابری خسته

که در هر جای پایش رخنه نوری است

به تکه چوب خشکی روی این گل گرم بازی

به یاد روزهای خامگی های دیرینه

به یاد قلب های گرم و بی کینه

و من تا کی نقاشی به روی خاک پر دردت کشم دوست؟

ترک هم برنمی دارد دل نرمت با این چوب نقاشی...

تو هم بشکن همچون ساقه من

تو هم خم کن نگاهت را همچون قامت من

تو را سوگند بر عشقت،خدایت     بیا برگرد...

شعر از خادمة المهدی :لطفا با ذکر منبع آن را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید.


 حرف دل نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن روابط دختر و پسر جمعه 85 شهریور 10  ساعت 1:8 صبح

عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط نا سالم میان دختر و پسر

ابتدا بایستی مراد و منظور از واژه رابطه فهمیده شود و سپس معیار و ملاک ما از اینکه به مجموعه‌ای از روابط سالم و به مجموعه‌ای دیگر ناسالم می‌گوییم چیست؟

رابطه واژه‌ای عربی است که در معنای تماس و وصل شدن به کار می‌رود و در گفتار روزمره به مجموعه‌ای از رفتارهایی اطلاق می‌شود که در تماس با یکدیگر ابراز می‌کنیم.

رابطه و برقراری آن با دیگران فی نفسه محکوم به فساد و تباهی نیست و این، هدف و مقصود نهایی و غایی طرفین است که صفت سالم یا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. این نکته را هم باید متذکر شد که در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزه‌های ملی، تعاریف مختلفی از روابط سالم و ناسالم ارائه می‌شود.

در این نوشتار سعی بر این است تا عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط ناسالم میان دختر و پسر مورد بررسی قرار گیرد. این عوامل را می‌توان در چهار بخش طبقه‌بندی کرد:

1- عوامل درونی و روانی: این عوامل به شرط وجود سایر عوامل، می‌تواند موجبات برقراری روابط ناسالم را فراهم نماید. تفاوت در حالات روحی و روانی و اخلاقی دختران و پسران و علایق و خواسته‌های آنان می‌تواند باعث بروز روابط ناسالم میان این دو شود. تفاوت درونی دیگری که می‌توان نام برد قوه شهوت نهفته در نهاد آدمی است که فی‌نفسه نیروی محرک مثبتی است به این جهت که باعث جذب دو جنس می‌شود و دلیلی است برای رابطه مثبت و زندگی مشترک؛ اما همین نیروی مثبت اگر در جهت نیل به هوسرانی قرار گیرد، تبدیل به بلایی خانمانسوز می‌گردد که نمونه آن در همه جوامع یافت می‌شود.

2- عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی را به دلیل اهمیت خانواده به عنوان یک اجتماع کوچک و مهمترین اجتماع در رشد و تربیت افراد به دو بخش تقسیم می کنیم: الف) عوامل خانوادگی ب) سایر عوامل اجتماعی

                                                                    ادامه مطلب...

 اخبار نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن دانلود کتاب! پنج شنبه 85 شهریور 9  ساعت 9:42 عصر

ســـــــــــــــلام

 هرچی باشه ما خودمون رو شیعه و پیرو معصومین (علیهم السلام) می دونیم و هر جا می ریم افتخار می کنیم که به  ما شیعه می گن.

خوب اسم شیعه داشتن به تنهایی کافی نیست ،باید در عمل هم نشون بدیم. یعنی عمل ما هم نشون دهنده پیروی از امامان معصوم (علیهم السلام) باشه. برای پیروی کردن ما، یک چیز نیاز داریم و اون هم آگاهی از اعــمال  معصـومین (علیـهم السلام )  است . برای سـهولت در این کــار بایــد به کتـاب هــا مراجـــعه کـــنیم.

منم در همین راستا تصمیم گرفتم چند تا کتاب پیرامن امام زمان (عج)  براتون معرفی کنم مطمئن باش اگه دانلود کنی ضرر نکردی. راستی ما رو هم دعا کن.

برای دانلود کتابها روی آنها کـــلیک کنــید.

 کتاب اول: حضرت مهدی (عج) فروغ تابان ولایت).

کتاب دوم: داستان هایی از امام زمان (عج).

کتاب سوم: چشم به راه مهدی (عج).


 تازه ها نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن یکـ شبهه پنج شنبه 85 شهریور 9  ساعت 9:25 عصر

شبهه : هیچ دلیل عقلی بر وجود امام زمان ندارد.

پاسخ:

در ابتدا لازم است به این نکته توجّه داشته باشیم که اعتقاد به مصلح موعود جهانی در تمام ادیان یک اصل مسلّم و قطعی است و هر یک از انبیاء گذشته، به پیروان خود از آمدن مصلحی غیبی خبر داده‎اند.[1]
به طور کلّی از دو طریق می‎توان وجود امام زمان را ثابت کرد: 1. دلیل عقلی؛ 2. دلیل نقلی.
الف: دلیل عقلی
و آن این‌که تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدّه‌ای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند، و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است به همین جهت علی ـ علیه السّلام ـ نیز فرموده‎اند: «زمین هرگز از حجت خدا خالی نخواهد ماند و آن حجت الهی یا ظاهر است یا مشهور یا خائف است و مستور تا حجت‎ها و بینات الهی باطل نگردد.»
[2]
ب: دلیل نقلی
این دلیل را می‎توان به دو صورت توضیح داد:

ادامه مطلب...

 شبهات نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن وصــل شیرین سه شنبه 85 مرداد 31  ساعت 8:22 عصر

وصــــــــــل شیـــــــــــــرین

دل سبزت توی کـوچه نشـون از خزون گرفته ** تو سکوت دشت تشـنه یه جایی امون گرفــته

 توبهــونه ای برای گــــریه ی غروب ســــاحل** کشتی عشقتو سـاختم کردمـش روونه ی دل

 ســایبــون رو ســــر تو برگـــای سبز بهـــاره** بمیره دونه ی بارون که به عشـــق تو نبــــــاره

تو کـویرخستگی هام یه جایی اروم می گیـرم**از غم فراق و دوریت روزی صد دفعه می میـرم

 رنـگ لبهات لاله گون و تو نگات عشق و جـنونه**می دونم که خیلی خونه دلت از دست زمـــونه

 روی قلبت لاله کاشتی تا بگی که خیلـی خونـه**روز و شــب دلــت برای عاشـــقات داره بهـونه

عاشق زارت همیشه از خودش فراری می شه** واسه ی وصل شیرینش بیستون میزنه تیشـه


 پلک هایت را خاکروب دیده ی باطن کن.دریچه های گوش ظاهرت را ببند و در حیطه ی وجود خود را رها کن.چه می بینی و چه می شنوی؟ایا جز نوری که هادی توست می بینی؟نوری که تورا به سوی خویش فرا می خواند.وآیا نوای هل من ناصر ینصرنی او را می شنوی؟که چگونه تو را برای یاری و مدد می خواند؟حال اگر به تو بگویند تا ظهورش چند صباحی بیش نمانده چه خواهی کرد؟آیا کوچه های دلت را برای خیر مقدمش چراغانی کرده ای؟آیا آب دیدگانت را برا ی آب و جارو کردن این کلبه ی حقیر سرازیر نموده ای؟آیا فرش نگاهت را برای زیر اندازش نیالوده ای؟آیا ردایت را برای سجاده اش مهیا کرده ای؟ آیا زبان دلت را برای خواندن 2رکعت نماز عشق در محضر استادی اش تطهیر نموده ای؟

 

  شعر از خادمة المهدی :لطفا شعر را با ذکر منبع  در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید


 حرف دل نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن شاید برنگردم سه شنبه 85 مرداد 31  ساعت 3:2 صبح

ســــلام

من هم به نوبه خودم وظیفه دونستم که این عید بزرگ و با عظمت رو به شما برادران و خواهران  دینی خودم تبریک بگویم.

عـــــــــــــــــــید مبعث مبارکــــــــــــــــــــــــ باد

برای دیدین عکس در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

 

 راستی یه نکته اونم اینکه شاید از پارسی بلاگ به دلیل...برم به هر حال می تونید وبلاگ جدید من رو در بلوگ اسکای ببینید سعی می کنم اونجا میزبان خوبی باشم.

bahajagha.blogsky.com


 تازه ها نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن یک خاطره عجیب دوشنبه 85 مرداد 30  ساعت 12:46 صبح

یک خاطره عجیب

تازه خبر پیروزی حزب الله توی اخبار پخش شده بود.من خونه بودم پای اینترنت و وبگردی می کردم .  رفتم که شام بخورم  دو ستم زنگ زدو گفت بیا تازه سیستم مصطفی رو آوردیم تو هم بیا تو افتتاحیه اش شرکت کن دوربینت هم بیار تا بعدش بریم سطح شهر برا عکاسی.آخه اون شب توی قم برا پیروزی حزب الله جشن گرفته بودن... شیرینی و بند بساطی بودخلاصه بعد از راه اندازی سیستم سوار موتور شدیم و رفتیم.اما توی خیابون فقط خودمون بودیم با چند تا موتور و ماشین بی بخار.مامونده بودیم که چه کنیم.مثل اینکه خیلی دیر اومده بودیم همه رفته بودن برا تماشای فیلم نرگس آخه اون شب، شب آخر بازی پوپک گلدره بود.همین طور که می رفتیم یهو یه موتور رو دیدیم که سه نفر سوارش بودن( 2 نفر بالباس بسیجی و یکی هم با لباس عادی).دوستم گفت چه طوره از اینا یه عکس بگیریم برا تو وبلاگ خواستم برگردم خودشون اومدن از کنارمون رد شدن ما رفتیم دنبالشون .دور میدون جانبازان که رسیدن دور زدن و از پل مصلی اومدن بالا ما هم مثل این پلیسای حرفه ای  تعقیبشون می کردیم من اومدم کنارشون سرعت رو کردم   تا بتونیم عکس بگیریم عکس رو که گرفتیم چون سر بالایی بود موتور داشت کم می یاورد من هم یه دنده سبک کردم و رفتیم نگو اینا به ما مشکوک شدن چشمتون روز بد نبینه پایین پل که رسیدیم یهو  اومدن کنارمون گفتن برا چی عکس گرفتین ما هم گفیتم هیچی عشقی ؛ گفت :عشقی عکس می گیری بزن کنار من که خشکم زد و گاز موتور رو گرفتم .اون یکی که لباس عادی داشت چنان از رو موتور پرید که من گفتم دیگه شهید شد... یه کم که رفتیم رفیقم گفت نگه دار ببینیم چی میگن خلاصه اومدن  و گفتن دوربین رو بده رفیقمم که با مسائل نظامی اشنایی داشت براشون قلدری کرد و گفت نمی دم بی سیم بزن فرماندتون بیاد ببینم شما چی میگین 2 تا از اونا هر چی گفتن دلیل عگس گرفتنت رو بگو  تا ما بریم اون گفت نه بی سیم بزن ببینم می خوای چه کار کنی.تو همین حین 2 تا دیگه سراسیمه سر رسیدن و گفتن یالا  دوربین رو بده ما گفیم شما کی باشین اینا هم پنچر کردن خلاصه هر کاری کردن دوست ما کوتاه نیومدیم اون کارتش رو نشون داد عباس کفت خوب منم از این کارتای فعال بسیج دارم...  منم تو فکر اینکه آخ حالا چه کنیم نه گواهینامه دارم و نه کارت موتور رو با خودم آورده بودم همش جوش دوربین و موتور رو می زدم .بی سیم زدن فرماندشون گفت بیان پایگاه ما همسوار شدیم و پشت سرشون راه افتادیم رسیدیم پایگاه نمی دونی چقدر راش دور بود... تا رسیدیم فرمانده با اسلحه اومد تا منو دید که با لباس روحانی هستم گفت سلام حاج آقا خواهش می کنم بفر مایین داخل  زودی اسلحه رو گذاشت زمین به اونا هم گفت شما بیرون باشین تا صداتون کنم ...آره داداش فرمانده خودش قضیه رو فهمید ..که این بسیجی های ما رو جو گرفته بوده و خواستن خودی نشون بدن ما هم قضیه عکاسی و آرتیس بازی اونا رو توضیح دادیم دیگه معذرت خواهی کرد و به ما تعارف شام کرد ما گفتیم دیرمون شده باید بریم خونه...اومدیم بیرون دیدیم ساکت یه گوشه ایستادن ما که داشتیم از خنده منفجر می شدیم سوار موتور شدیم و تو راه ترکیدیم از خنده.دیگه فرمانده چی بهشون گفت الله اعلم...

 اینم از خاطره شب پیروزی لبنان که اومدیم عکس بگیریم برا تو وبلاگ ..

حالا این هم اون عکسی که به خاطرش می خواستیم بریم زندان واقعا ارزشش رو نداشت آخه تو اون تاریکی شب با یه دوربین دیجیتالی دروپیت،بهتر از این نمی شد عکس گرفت.


 تازه ها نظر بده دعات کنم  ( )

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن ماهواره جمعه 85 مرداد 27  ساعت 5:3 عصر

ماهواره، آره خودشه قاتل فرهنگ ها ،انسان ها و ... به نظر من اگه قرار باشه یه روز  برا اشیاء دادگاه تشکیل بدن باید ماهواره رو به عنوان تروریست جهانی اعدام کنن. به نظر شما کسی که این آلت قتل رو ساخته خودش در این فاجعه کشتار عزت نفس انسان ها شریک نیست؟؟!!  خودت قضاوت کن اگه شما قاضی بودی.... چه حکمی برای ماهواره صادر می کردی؟

اما خدا رو شکر  امروزه هستن کسانی که این مجرم رو دستگیر کنن و به سزای عملش برسونن .

این هم گزارش تصویری از جمع آوری ماهواره ها

ادامه عکس ها رو از ایـــنجا ببینید.


 تازه ها نظر بده دعات کنم  ( )

<   <<   6   7      >
 

: ۩ تاظهــور ۩ دوستدار شما طلبه ی جوان