سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  ۩ حرف دل امام زمان(عج) - ۩ تاظهور ۩
خداوند، کریم است و کَرَم را دوست می دارد، خوهای والا را دوست می دارد و خوهای پست را ناخوش می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

کل بازدیدها
179862
بازدیدهای امروز
130
بازدیدهای دیروز
126
درباره خودم
۩ حرف دل امام زمان(عج) - ۩ تاظهور ۩
۩ طلبه ی جوان ۩
یک طلبه،که طلبه بودنش رو خیلی دوست داره و بهش افتخار می کنه.امام زمانش رو هم دوست داره گر چه تا حالا نتونسته از خودش راضی نگرش داره...اما سعی می کنه، البته با دعای خیر شما. شعارم در زندگی اینه «خواستن توانستن است.» التماس دعا.
لوگوی وبلاگ
۩ حرف دل امام زمان(عج) - ۩ تاظهور ۩
آرشیو مطالب
حرف دل
شبهات
تازه ها
خاطره
اخبار
دانلود
داستان
شعرهای خادمة المهدی
حدیث
پاییز 1385
پیوندهای روزانه

در گذشت آیت الله یثربی! [108]
۞ متن کامل قرآن مجید [266]
خبر گزاری رسا نیوز [197]
۩ باحاج آقـــا ۩ [165]
[آرشیو(4)]

لحظه ی ارتباط با خدا
لینک دوستان

ضد وهابیت
از نـــور
سـایت پـیامبــر اعــظـم (ص)
سایـت صلوات(ختم صلوات)
بانک عکس دفاع مقـدس
مسجد مقدس جمکران
جهان اندیشه خداست
سایت احـمدی نـژاد
تخریبچی دوران
لینک باکس نور
طلبه امروزی
بیقرارظهور
ایــران 22
گل دختر
کشکول
لاهـــوت
تاریخ قرآن
علوم قرآنی
سایت سلـدوز
زیارت عشق
کشکول جــــوانی
فاطمه یاس علـــی
در محضر قرآن و عترت
دین اسلام و سوالات جدید
دلتنگی های یک طلبه
جهنم مطلوب
طلبه علوم دینی
آرامش در قــرآن

لوگوی دوستان





جستجو در وبلاگ
 :جستجو
وقت طلاست قدر آن را بدان
نوای وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
va3ki2akonam آیدی من
تا ظهور
1majnon.parsiblog.com

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن ۩ حرف دل امام زمان(عج) چهارشنبه 85 شهریور 29  ساعت 12:53 صبح

دل تنگم

تاکنون مزه ی شیرین زندگی را نچشیده ام تو که چشیده ای بگو چه فرقی با تلخی دارد؟اصلا این واژه یعنی چه؟چرا جای خالیش را در لغت نامه ی وجودم حس می کنم؟آیا جایز است این واژه ی بیگانه وارد تاریخچه ی زندگی ام شود؟آیا حرام نیست چشیدن آن؟چگونه مسکر نبودنش رابرای از بین بردن حرمتش تشخیص دهم؟زبانم دیگر به صداقت نمی جنبد ،گوش هایم فریب خورده اندو دیدگانم ترافیک آدم های بی احساس شده و اما،قلبم دیگر به یادش نمی زند.بغضم خاموش،حرکتم سکون و وجودم سرد و تو بگو مردن بهتر است یا...؟

براستی که مردن بهتر است چه شبهایی را که با خیالی آسوده سر بر بستر خواب می نهیم ،دریغ از اینکه بدانیم آن گم گشته در کدامین بیابان خیمه زده است؟

و چه روزهایی که با شیطان در یک مجلس نشسته بودیم وباهم ،هم صحبت می شدیم ویا پا به پای او به هر مکانی که می خواست می رفتیم ...اما دریغ از آن که بدانیم آن یار کجا از بی همدمی زانوی غم بغل کرده... وحرفها دارد امام زمان (عج)با من و تو که شیعه ی او هستیم.واگر گوش دل را باز کنیم خواهیم شنید گوشه ای از درد دل هایش را...

«من اشک های شما را دانه دانه از زمین بر می چینم و قصری از بلور می سازم و آنگاه شما را به ضیافتی که از قصر بلورتان ساخته ام دعوت می کنم. من پیش از پدرانتان و بیش از مادرانتان شما را باور کرده ام.من مهربانی ام را نذر شما کرده ام.اما شما در کدامین کوچه قلب خود را به نیم سکه ی زرد فروختید؟من در قاب انتظار شما نشسته ام،پنجره ها را بر هم نزنید.آیا هنوز مرا باور نکرده اید؟
من یک لحظه خاطرم از شما مکدر نیست،اما شما چقدر زود برهمه ی آرزوها چوب حراج زده اید.
زندگی را از هر کسی خواستگاری نکنید منم که شما را خواستارم.»

به هوش باشید که غیبت منتظر می خواهد نه عزادار.

نمی دانیم آیا وقت سحر می آید یا شامگاه؟ مبادا در وقت سحر بیاید و ما را در خواب غفلت ببیند.


 حرف دل نظر بده دعات کنم  ( )

 

: ۩ تاظهــور ۩ دوستدار شما طلبه ی جوان