سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  ۩ صیغه ی محرمیت !! - ۩ تاظهور ۩
خداوند، دنیا را به کسی که دوست داردو کسی که دوست ندارد، می دهد؛ امّا دین را جز به کسی که دوست دارد، نمی دهد . پس خداوند به هرکه دین داده، دوستش داشته است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

کل بازدیدها
179304
بازدیدهای امروز
108
بازدیدهای دیروز
38
درباره خودم
۩ صیغه ی محرمیت !! - ۩ تاظهور ۩
۩ طلبه ی جوان ۩
یک طلبه،که طلبه بودنش رو خیلی دوست داره و بهش افتخار می کنه.امام زمانش رو هم دوست داره گر چه تا حالا نتونسته از خودش راضی نگرش داره...اما سعی می کنه، البته با دعای خیر شما. شعارم در زندگی اینه «خواستن توانستن است.» التماس دعا.
لوگوی وبلاگ
۩ صیغه ی محرمیت !! - ۩ تاظهور ۩
آرشیو مطالب
حرف دل
شبهات
تازه ها
خاطره
اخبار
دانلود
داستان
شعرهای خادمة المهدی
حدیث
پاییز 1385
پیوندهای روزانه

در گذشت آیت الله یثربی! [108]
۞ متن کامل قرآن مجید [266]
خبر گزاری رسا نیوز [197]
۩ باحاج آقـــا ۩ [165]
[آرشیو(4)]

لحظه ی ارتباط با خدا
لینک دوستان

ضد وهابیت
از نـــور
سـایت پـیامبــر اعــظـم (ص)
سایـت صلوات(ختم صلوات)
بانک عکس دفاع مقـدس
مسجد مقدس جمکران
جهان اندیشه خداست
سایت احـمدی نـژاد
تخریبچی دوران
لینک باکس نور
طلبه امروزی
بیقرارظهور
ایــران 22
گل دختر
کشکول
لاهـــوت
تاریخ قرآن
علوم قرآنی
سایت سلـدوز
زیارت عشق
کشکول جــــوانی
فاطمه یاس علـــی
در محضر قرآن و عترت
دین اسلام و سوالات جدید
دلتنگی های یک طلبه
جهنم مطلوب
طلبه علوم دینی
آرامش در قــرآن

لوگوی دوستان





جستجو در وبلاگ
 :جستجو
وقت طلاست قدر آن را بدان
نوای وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
va3ki2akonam آیدی من
تا ظهور
1majnon.parsiblog.com

نویسنده مطالب :   ۩ طلبه ی جوان ۩  

عنوان متن ۩ صیغه ی محرمیت !! پنج شنبه 85 شهریور 30  ساعت 12:49 صبح

صیغه ی محرمیت

سن وسالی نداشتم،به قول خودمان خیلی بچه بودم،هر جا می رفتم تعقیبم می کرد،خیلی به او علاقه داشتم با وجودی که ازش می ترسیدم . وآخر از آنچه می ترسیدم بر سرم آمد.آری دریک روز پاییزی دل از من خواستگاری کرد.نمی دانم چرا... انگار کور و کر شده بودم.انگار کسی نبود بگوید انتخابت غلط است و راه را نشانم دهد.آخرش افتادم توی دام و حالا بود ، همه می گفتند:راهت اشتباست که خیلی دیرشده بود .نه برای جدایی ،برای من که عاشقش شده بودم.نمی توانستم دوری اش را تحمل کنم واگر دیر می کرد خودم سراغش می رفتم با وجودی که او رفتارش به ظاهر با من خوب بود. با وجودی که از نگاهش می فهیدم یک روز طلاقم می دهد که شاید آنروز خیلی دیر باشد.

آره ،فکر کنم تو هم بشناسیش ،نه فقط تو شاید خیلی های دیگه هم بشناسنش. خدا می دونه چند تا رو فریب داده مثل من ولی خدا نکنه تو رو هم... درسته دنیا رو می گم (آنان متاع ناچیز دنیوی را با متاع و کالاهای سعادت اخروی مبادله نمی کنند وبهشت را به بهانه می خواهند.و دنیا و پوچی هایش رابا بن های ذلت و خواری خریداری کرده اند و دین را در بازارهای کاذب دنیایی در معرکه نهاده اند وچوب حراج بر آن زده اند.و اما اینان به دنیا رو کرده اند در حالی که به گمان خودشان دنیا به آنان رو می کند  ودر واقع دنیا به ظاهر رو کرده امّا به همگی پشت خواهد کرد.)

بیچاره من دستم توی دست دنیا باهاش این طرف و اون طرف ، هرجا که می خواست می رفتم.آبروم حتی پیش مردم هم رفت.همه منو باهاش دیدن.حالا هرچی میخوام جداشم اون نمی ذاره .میگه اینقدر بلا تکلیف می ذارمت تا موهات مثل دندونات سفید بشه .((و بدبخت و شقی آن است که دنیا را نشناسدوبا او دوست و مونس گردد.پس با دنیا اخت مشو که به هنگام مرگت تو را رها می سازد و قهقهه زنان می گوید: خداوند به من فرمود: ای دنیا هر کس در تو به طاعت و بندگی من پرداخت او را به عزت رسان و هر کس تو را اطاعت و مرا معصیت کرد او را ذلیلش کن. و آن هنگام ذلتت را تماشا می کند ، نه عزتت را))

آه . بار خدایا به درگاهت روی ندامت بر زمین بنهاده ام . روی از من مگیر و این توان را به من ده که از دنیا جدا شوم و به عقد همیشگی ات یا حتی به عقد موقتت در آیم... پس با کسب اجازه از محضرت صیغه ی عقد را می خوانم الهیّتک نفسی فی المدّةالمعلومه علی المهر المعلوم» تو را به خــدایی خود در می آورم تا مدتی معلوم(قیامت) وبا مهری معلوم(راه راست).

تا که از جانب معشوق نباشد کششی            کوشش عاشق بی چاره به جایی نرسد

اگر می خواهی حبّ دنیا را از دلت ریشه کن کنی،باید زیر چشمی به دنیای فانی و پوچ بنگری.چرا که اگر عمیق بنگری،در دام می افتی، وآنگاه زرق و برق بازارهای کاذب چشمت را می ربایندو شیفته اش می شوی.اما اگر کوتاه نظر کنی جایگاهت را در بهشت برین خواهی یافت.

پس مراقب باش دنیا بازی ات ندهد.چراکه اگر سرگرم شدی،باز می مانی،مثال کودکی که دستش از دستان مادرش جدا گشته در حالی که مشغول به تماشای زیبایی های بازار است.

این دو هدیه هم از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) برا ی شما شیعیان واقعی:

«پیش از آنکه بدن هایتان را از دنیا خارج کنند، دل هایتان را از دنیا خارج کنید.»

«بگذارید و بگذرید،ببینید و دل مبندید،چشم بیندازید و دل مبازید،که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت. »

 

این حرف دل حقیر را با ذکر منبع در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید.     با تشکر


 حرف دل نظر بده دعات کنم  ( )

 

: ۩ تاظهــور ۩ دوستدار شما طلبه ی جوان