نویسنده مطالب : ۩ طلبه ی جوان ۩
۩بعدازشداچه نکردیم
|
شنبه 85 مهر 1 ساعت 11:29 عصر |
وقتی آخر الزمان می رسد شهادت بهترین های امت مرا گلچین میکند. پیامبر اعظم (ص)
آری بهترین ها را. آنان که تابلوی عاشورا را بار دیگر نقاشی کردند و در آن شعر بلند عشق را با خون نگاشتند. آنان که میقات با خدا را برگزیدند و دنیا و پوچی هایش را رَمْی کردند. آنان کــه در مقام ابراهیم فکه به مـــقام ابراهیم مکه رسیدند و مقام ابراهیم... آنان که در طوافـــشان نظر کردند به وجه الله. آیا می دانی چـــــگونه رسیدند؟ و آیا می دانی که بودند؟ همان جوان های دیروزی که به جای گیتار، مسلسل دستشــان بود و به جای سرخاب صورشان با ضربه ی تیر و ترکش سرخ می شد. چه زود گذشت و چه فاصـــــــله ها پدید آمد!! و چه شد حرمت خونشان؟ آری حرمتــش زمانی شکست که به روی خیابان هایی که قطره قطــره خونشانجاری بود،ترافیــــــــکی از گناه،بی حجابی ها و لهو و لعب ها گذر میکرد. حرمتش زمانی شکست کـــه چادر خاکی زهرا (س)به زمین نهاده شد و به جای عکس شهدا عکس های تایتانیک و ... بردیوارها نصب شد.
بعد از شهدا چه کردیم؟! بهتر است بگویم چه نکردیم با گناه و هوس رانی این لاله ها را لگد کوب کردیم و به جایی رسیدیم که ننگمان شود یاد و نام شهدا . و به زمانی رسیدیم که صلوات از مد افتاد وترانه ها ورد زبانها شد...یادشان سبز. به خاطر امروز من و تو از دیروزشان گذشتند و از فرداها... شلمچه ها و ار وندها و ... از غربت شان خبر دارند. آری اروند می خروشد. داغ دارد. داغ آن شهیدی که در آب ترکش خورده بود و به خاطر اینکه عملیات لو نرود از برادرش خواست تا سرش را در زیر آب فرو برد و در آن جاشهید شود.
یاد ایامـــــی که رفتن ساده بود مــرگ با ما دست بیـــعت داده بــود
گفته هامان بوی همت داشتــند دوستی ها عـمق و وسعت داشتند
و سخن آخرم این است:
زخون هر شهیدی لاله ای رست مبادا روی لاله پا گذاریم.
|
حرف دل |
نظر بده دعات کنم ( ) |
|
|